دیشب در حال نوشتن حاشیه ای برای رمان بازگشت درد بودم که از رادیو فردا که ایستگاه صدای آمریکا است و از پراگ پای تخت چپ و اسلو ک های سابق که امروزه زبانشان در خطر تهدید ببر سرخ های ماه نشین در سعد صدر سعه سنه های خفت خامنه ای که پوتین این احمق کا که به در میان دو صندلی چوبی تو بخوان تختی در غیبت مرحوم لنین و یلتسین، مستر گار باچف او را مامور کرد که از فراز دریای سیاه سفر هوایی ایمنی هنایی؛ سلامی ، عبایی، سیاهی، نازکتر از چادر مادر بزرک سیه پوش سید ابراهیم نتعجب از رهبری بی دانشی چون علی کدا که تقریبآ لخت و ذلیل ادعای رهبری کمونیست ها را در تحلیل سیاسی میان دو صندلی خنده ملیح بر قد و قواره ملای شیعه کشید و فکر کرد که اگر اسدی است چه باک در حضور منبر پاتریس عبدالله در کاخ عذر سعید آباده ای از توابع خر اسانی از گوشت لذیذ که از زمان حمله رضا به مشهد و علی به گدا خانه های موسیقی رپی دچالی فوتبالی از دیار ازدیا ابن عبید فرستاد تا یزید را دست در میک رفون فاضلاب ولا دیمتری نشین افتابه را از ناصر خسرو خان قشقایی ربودند تا جهرمی با اتوموبیل های بنز آلمانی خیلی یواشکی عبدالله را که کاخ کرملین را درنوردیده و در جناح راست پوتاین نشانده و وقتی کاسه شور شوربای علی گدا سیاه پوش جعل کش مثنوی ترکی را دور دنیا تا ماه فرستاد و مستذر پوتین که برای در های باز کلی نفت سیاه خام را از درواز ه قطر سوی آذر بای جان وصل و امضا کرد و الهام آذری در آن هجوم باد و باران که سوری ها آشوب انقلاب هیتلری در آمد زا از دیار جنگ های صلیبی پوتین را شایسته نبرد های هوایی معین و گوربی از این بازی نواتست ابراهیم رییسه را جانشین اقلیت جزبی من و شو یک بار دری زدم به درپاه گوربی در روزپار نو که ناگه تراکتوری از دیار آبی پوشان کومسم.ل چرنوبیل سر رسید که زلینسکی اوکراینی تابع مقررات گانگستر های چاپارل به رهبری مسیو هالیود درگذشت رونالد عزیر چجان فشان که زن کو کوش داشت گه بگوید گوشی …