جنبش اعتراض علیه کلیت نظام جمهوری اسیلامی بمثابه اندیشه واپسگرا و ضد دستاورد های روز انسانی در بن بست واگذاری و نجات خویش از مهلکه ای که در انتظارش است؛ هراسناک وحشی و دریده شده است. جمهوری اسلامی از هر نوع طیف آن چه ملی و چه مذهبی در هدایت جامعه ایران سوی سوسیال دمکراتیک و تشکیل مجلس موسسان مستلزم حضور پیشاهنگ در این جنبش اعتراضی است.
سکولار ها و احزاب و سازمان های سنتی که در تحکیم و دفاع از جمهوری اسلامی و سرکوب دگراندیشان تآیید یا در سرکوب دگراندیشان سمت نیروی سرکوب و استبداد دولتی ایستاده است و بنا به همین اتحراف سیاسی که کسب قدرت سیاسی و تسخیر آن و رقابت در تسخیر اکثریت کرسی های سیاسی آغازگر رقابت های ناسالم و ضد دمکراتیکی خواهد بود که ممکن است پشت ویران های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ضحاکی خشن تر و خون آشام تر از کابوس جان و مردم ایران بار دیگر برای سال های سال در شیشه استبداد آرام آرام بنوشند.
مردم ایران رهبر و پیشوا نمی خواهند، ریش سفیدان و پیشوایان دینی و کدخدا و ولایت ده همگی از اعتبار افتاده اند و درهای مذهب و دین تاج و تخت شاه در قلب ایرانیان پر تپش نیست و هر ادعای رهبری بر لشکر گرسنگان فریب برای تسخیر قدرت سیاسی بیش نیست.
می دانیم چه نمی خواهیم اما سخت است بگویم چه می خواهیم
