همه فاکت ها و شواهد نشان از ورشکستگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جمهو.ری اسلامی است. مردم ایران طی سال های پس از قیام بهمن 57 که روحاتیت مرتجع و مکار هوای اقتدار جهانی در اندیشه متروک و استبدادی اش دارد. سال ها سرکوب دگراندیشان و سازش نیروهای راست محافظه کار سرمایه داری بزرگ ار نظام اسلامی بر هیچ ایرانی پوشیده نیست.
ساختار استبدادی و بغایت منحط بنیاد های دولت ایران، انکان فرارویی و شکوفایی جامعه را با اخلال و کارشکنی های سیاسی و اجتماعی روبرو می کند و عواقب نگرش های خصمانه نظام مذهبی، استبدادی اعتماد نسبی توده های ستم کش و قشر متوسط جامعه از حکومت اسلامی نشانه ریزش سریع و گسترش بی اعتمادی توده ه به شهر های بزرگ و مناطی که گارگاه های بزرگ و کارخانه ها تا حدودی توانسته اند ملت را راضی و شکاف سیاسی را با تبلیغات مذهبی پر گکرده اند تا زمان سقوط جمهوری تاسلامی را به دراز بکشند.
جناح ها و صف بندی های درونی رژیم و فایق آمدن بر بحران های سلسله ای نظام که بر دشمنی، فریب و فتنه استوار است، با چنین اهرم های تبلیغاتی ترس عمومی را بر جامعه تزریق می کند و از فعل و انفعالات اقتصادی و فشار های بین المللی از راه های انقلابی و دور زدن راه های ثانونی آنارشیسم نذهبی و سرویس های اطلاعاتی شبیه به دوران گشتاپو و سرویس های اطلاعاتی دوران جنگ را فعال می کند تا بلکه بتواند کنترل کف خیابان را در دست کیرد.
تمرکز قدرت در دست ولی فقیه و پیشوا آگاه به همه امور سناریوی مضحک اقتدار مذهبی روحانیت ورشکسته را به وضوح چلوی چشمان مردم عصیانی قرار داده است. با شرح این همه نابسمانی اقتصادی و اجتناعی بعید است جمهوری اسلامی دتواند در بازی های آتیه سیاسی منطقه اعتماد سیاسی دموکراسی مردمی و ملی را تضمین کند و ورشکستگی اقتصادی نظام بن بست نظام را چشمک می زند.